سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تسنیـــــمـــــــــــــــ

اگه میتونی بگو...؟

«به نام  وجودی که وجودم از وجود پر وجودش بوجود آمده است»


افسر ارشد ارتش اتریش

سمسار تو سمساریش پوست سوسمار داشت

منوچهر با یه بقچه پر تربچه، توی باغچه، خورد پیازچه!

این باد چه بد باد بدی بود که من باد به بد بادی این دگرباد ندیدم

مگه میشه با یه تیشه زد به ریشه بعد به شیشه، بعد بگیم چیزی نمیشه؟

یه مرده، یه روز که سرده، سر خورد با سر خورد به نرده

امشب شب سه شنبه س، فردا شبم سه شنبه س، این سه سه شب اون سه سه شب هر سه سه شب سه شنبه س.

پوزخند

پوزخند

پوزخند

 


♥ نوشته شده در دوشنبه 93/5/20 ساعت 5:6 عصر توسط زهرا محمودی :

Design By : Bia2skin.ir

درباره ما

بر من که به سمتت آمدم پشت مکن...... دستان لطیف خویش را مشن نکن.... یک لحظه غرور خود را بشکن.... در کندوی اعصاب من انگشت نکن.....مصرع آخرش از همه مهمتررره....شعر از مصطفی حسن زاده..:)
نویسندگان
موضوعات
لینک ها